سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیبایی های قرآن

شناخت ذکر

 

ذکر به معناى به یاد آوردن و در یاد داشتن  است در مفردات آمده است «ذکر یعنی یاد کردن، خواه با زبان باشد یا با قلب یا هر دو; خواه بعد از نسیان باشد یا از ادامه ذکر» .

 

 البته گاهی کلمه ذکر در مقابل غفلت نیز قرار می گیرد، مانند آیه «ولا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا» از کسی که ما دلش را از یاد خدا غافل کرده ایم، اطاعت مکن (کهف/28)

غفلت عبارت است از بی خبری از علم به علم; پس ذکر در مقابل غفلت، عبارت است از اینکه بدانم که می دانم، گاهی هم می شود که ذکر در مقابل نسیان استعمال می شود.

 و نسیان عبارت است از این که صورت علم به کلی از خزانه ذهن زایل شده باشد، لذا ذکر بر خلاف نسیان، عبارت است از اینکه آن صورت همچنان در ذهن باقی باشد و ذکر در آیه «واذکر ربک اذا نسیت » به همین معنا آمده است. بنابراین، در چنین استعمالی، ذکر مانند نسیان معنایی است دارای آثار و خواصی که آن آثار بر وجود ذکر مترتب می شود و به همین جهت کلمه ذکر مانند نسیان در مواردی که خودش نیست، ولی آثارش هست استعمال می شود.

عواملى که موجب یادآورى یک چیز مى شوند عبارت است از:

جلب توجه و متوجه نمودن ؛ به این معنا که هرعاملى که موجب یادآورى و یادداشت چیزى در انسان مى شود، با جلب توجه انسان به سوى آن چیز، سبب این یادآورى مى شود.

بنابراین ، لازم است آدمى قبل از یادآورى چیزى ، داراى نوعى شناخت و معرفت از آن چیز باشد. پس از شناخت ، باقى ماندن آن چیز در ذهن و یاد آدمى و همچنین به یاد آمدن و یادآورى دوباره آن ، بستگى به این دارد که آن چیز تا چه اندازه توانسته توجه آدمى را به خود جلب نماید و در قلب آدمى جاى گیرد.

                                 

و ذکر عبارت است از:حضور شى ء در قلب آدمى بنابراین ، کسى که داراى هیچگونه شناختى از چیزى نمى باشد، طبعا آن چیز هم هیچگونه جایى در قلب و ذهن او ندارد. اما اگر داراى شناخت باشد، به تناسب نوع و اندازه شناخت ، آن چیز در یاد او جاى باز مى کند و توجه قلبى او را به خود جلب مى نماید ، بر حسب اینکه این علاقه چه مقدار باشد، توجهات قلبى و فکرى او نسبت به آن چیز، مشغول   مى شود، این مشغولیت را ذکر مى گوییم .

فواید و مضرات یک ذکر در چیست ؟

باید گفت که ذکر یا مشغولیت قلبى  انسان به یک چیز، تاءثیر مستقیمى بر افکار و اعمال  آدمى دارد. به طورى که باعث جهت دادن  به افکار و اعمال انسان مى شود؛ مثلاً کسى که به مقامى علاقه پیدا کرده است مقام علمى ، سیاسى ، نظامى و... این علاقه ، موجب مى شود که توجهات قلبى و درونى این شخص به آن مقام ، معطوف شود. و دایم درباره آن مقام و چگونگى دستیابى به آن فکر کند. یعنى این توجه قلبى باعث توجه فکرى او مى شود پس به فکر کردن درباره راههاى دستیابى به آن مقام مى پردازد و پس ‍از آنکه بر طبق افکار و نظریات خود، راه مناسب را پیدا کرد، اقدام به عمل و پیمودن آن راه مى نماید و کارهایى را که براى طى کردن آن راه و رسیدن به مقصود لازم است انجام مى دهد. حال اگر این علاقه بسیار شدید باشد به طورى که رسیدن به آن مقام ، تمام توجه شخص را به خود جلب کند و یگانه ذکر حقیقى او را تشکیل دهد، در این صورت تمام چیزهاى دیگر از دایره ذکر و توجه آن شخص خارج مى شود. و تمام افکار و اعمال آن شخص در راه تحقق آن هدف به کار مى رود.

بنابراین ، ملاحظه مى شود، چیزى که مورد ذکر و مذکور آدمى قرار مى گیرد، چگونه مى تواند به افکار و اعمال آدمى شکل بدهد.

یکى دیگر از نتایج و آثار بسیار مهم ذکر و توجه به یک چیز، اثرى است که آن ذکر بر خود قلب باقى مى گذارد به عبارت دیگر: ذکر هرچیز، حالات روحى و روانى خاصّى براى انسان ایجاد مى کند و قلب آدمى را به گونه اى متناسب با آن ذکر، متحول مى سازد؛

بصیرت و روشنایی دل  : یکی دیگر از نتایج ذکر، نورانیت دل و باطن و بصیرت خاص می باشد که خداوند آن را به کسانی که به یاد او بوده اند عطا نموده است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون; چون اهل تقوی را از شیطان وسوسه و خیالی به دل فرا رسد هماندم خدا را به یاد آرند و همان لحظه بصیرت و بینایی یابند.» (اعراف / 200.)

 بعضى از ذکرها قلب آدمى را مشوش و مضطرب مى کنند،

 بعضى دیگر دل انسان را شاد یا غمگین مى سازند،

 بعضى دیگر، به انسان آرامش و اطمینان مى بخشند،

 بعضى از ذکرها آدمى را غافل و از حقایق دور مى سازند

و بعضى دیگر آدمى را متنبه و بیدار مى کنند.

به عنوان مثال ، قرآن کریم نتیجه ذکر الهى را اطمینان و آرامش قلب  بیان کرده است :

... اَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ .

... همانا به یاد خدا دل آرام یابد.

                                                     

این اطمینان درونى ، جداى از تاءثیرى که بر روى اعمال آدمى دارد، خود یکى از بزرگترین نعمتهاست ، هرچند تاءثیر آن برروى اعمال انسان ، خود نعمت بزرگ دیگرى است .

بنابراین ، هر ذکرى به خلقیات و اوصاف و حالات درونى و اخلاق آدمى ، حالتى خاص ‍مى بخشد.

قرآن کریم راه رفع اضطراب و به وجود آمدن آرامش در انسان را "یاد خدا" می‌داند.

 "ذکر" دو گونه است‌:

1ـ ذکر قلبی‌

 2ـ ذکر زبانی‌

 مقصود از این‌که "ذکر خدا مایه آرامش دلهاست‌"، این نیست که انسان تنها نام او را به زبان آورد و مکرر تسبیح (سبحان‌الله) و تهلیل (لااله‌الاالله) و تکبیر (الله ا کبر) گوید ـ هر چند گفتن همه این ذکرها بسیار مفید است ـ بلکه منظور آن است که با تمام قلب‌، متوجه او و عظمت و علم و آگاهی و حاضر و ناظر بودنش گردد و این توجه‌، مبدأ حرکت و فعالیت در وجود او به سوی نیکی‌ها گردد و میان او و گناه‌، سد محکمی ایجاد کند. حقیقت "ذکر" این است‌.

 هر چند ذکر زبانی هم بی‌اثر نیست و استمرار آن باعث می‌شود تا قلب انسان متوجه خدا گردد; چنان که سفارش شده برای کسی که از چیزی نگران است و می‌ترسد، زیاد بگوید: "حسبنا الله و نعم الوکیل‌" و کسی که در تنگنا قرار گرفته و غم و غصه‌ها به او روی آورده است‌، زیاد بگوید: "لا اله إلاّ أنت‌، سبحانک إنّی کنت من الظالمین‌".

یاد مراتبی دارد و پایین‌ترین مرتبة ذکر آن است که انسان با زبانش اللّه اکبر و لا اله الا اللّه و امثال این‌ها بگوید ولی دلش و عملش متوجه حق تعالی نباشد و بالاترین مرحلة توجه و یاد آن است که انسان به شیوه‌ای که مطلوب و محبوب اوست زندگی کند که به این مطلب در روایات اشاره شده است.

                                  

البته باید دانست که اثر ذکر الهى در هر شخصى به مقدار معرفتى است که آن شخص به خداوند متعال دارد.

به عبارت دیگر: حضور پروردگار متعال در قلب آدمى که همان ذکر الهى است  بستگى به مقدار و نوع شناخت و معرفت  انسان از خداوند متعال دارد. و حضور پروردگار متعال در قلب آدمى ، به معناى حضور همه خوبیها و کمالات نزد انسان است ، به معناى در اختیار داشتن و دارا بودن بهترینها و برترینها است . 

و اما چیزهاى دیگر، از آنجایى که همه ناقص و ضعیف و محتاج هستند، ذکرشان جز نقص و فقر و ظلمت ، حاصلى براى آدمى ندارد. بسیارى از چیزها هستند که ذکرشان باعث تلاطم روح و روان انسان شده ، اخلاق و اوصاف آدمى را به پستى و رذالت کشانده و اعمال و کردار را به تباهى و سیاهى مى کشانند.

بسیارى از چیزها هستند که یاد و ذکرشان آدمى را در دریاى غم و اندوه فروبرده و جز یاءس و ناامیدى ، چیزى نصیب انسان نمى کنند و بعضى دیگر، ذکرشان فریبنده و به ظاهر زیبا جلوه مى نماید، اما جز غافل کردن انسان و دورکردن وى از حقایق و واقعیات ، نتیجه اى عاید انسان نمى کنند.

اما یاد پروردگار متعال ، اولاً انسان را از همه زشتیها و ناپاکیها حفظ مى کند و ثانیا در مراحل بالاتر، همه خوبیها و کمالات را نصیب آدمى مى نماید. فکر و نیّت خوب ، اخلاق نیک ، روح پاک ، قلب آرام و کردار شایسته ، با ذکر حقیقى پروردگار متعال به دست مى آید و تداوم مى یابد.

 

به هرحال ، هرکس یاد محبوبش برایش شیرین و لذیذ است ، اما برحسب اینکه محبوب چه محبوبى باشد، نوع لذت و شیرینى آن فرق   مى کند. برخى از لذتها جز فساد و تباهى ، نتیجه اى نصیب آدمى نمى کنند و برخى دیگر، انسان را از تباهیها رهانیده و او را به سوى رستگارى ، رهسپار مى کنند.

منابع :تفسیر المیزان، ج 2، 232.

تفسیر نمونه‌، آیت الله مکارم شیرازی‌، ج 10

سفینة‌البحار، شیخ عباس قمی‌، ج 3،

دعاشناسى موضوعى علیرضا فراهانى منش

 



+ نوشته شده در سه شنبه 91/9/28 ساعت 7:26 عصر توسط زینب زارع |  نظر