بهار؛ آیتی از حشر
بهار؛ آیتی از حشر
این روزها شکوفه ها آیات حیات را تلاوت می کنند و نسیم سحر، سبزه های نورسته را به سماع و وجد می خواند. بهار، آیتی از حشر است و عبرتی برای دلبستگان خزان. بهار، برگی از صحیفه بهشت است و شاخه ای از طوبای بهشتیان. بهار، نافله ارض است و قیام سَرو و رکوع یاس و قنوت لاله و سجود نرگس و تشهد شمشاد و سلام سپیدار. بهار، احرام سبز عندلیب است و رمی ِ سرمای دی. حماسه احساس است و هجوم سپاه سپیده. پنجره دل به روی ملایمت صبای بهاران و نوید نوروز بگشاییم و همراز با هَزاران، به ضیافت رویش برویم. ستاره های سبز آرزو به خاک، رجعت آغازیدند و زمین، آذین شد و سروش سماواتیان به گوش آمد؛ «یا مقلب القلوب والابصار...»
گفتگوی بهارانه داشته باشیم جبران اشتباهات با شجاعت عذرخواهی
یکی از اشکالاتی که ما داریم این است که گفتگو کردن از نوع بهارانه برایمان سخت است. این روزها آن قدر اتاق آبی دلمان غبار گرفته که میترسیم از بابت سیاهی هایش از بهترینها در اطرافمان عذرخواهی کنیم. کمیت و کیفیت پاکیزگی خانه دل در استقبال از نوروز دل تکانی با گردگیری کدورت ها خانه تکانی شب عید اگر چه سختیهای خودش را دارد، اما از زاویه دیگری فرصت مناسبی خواهد بود که تمرین همدلی و همکاری داشته باشیم. اگر اشتباهاتی داشته اید که به کدورتها ختم شده هر چه زودتر با پاک کن بهار پاکش کنید و با جملات عذرخواهی طرحی نو دراندازید و نگذارید کینه ها دردسرساز شوند.
بهارجان انسان مانند طبیعت، بهار، تابستان، خزان و مرگ دارد. همان گونه که این فرآیند در طول عمر اتفاق می افتد، هر روز نیز به شکلی در زندگی انسان تکرار می شود؛ با این تفاوت که در طول عمر این فرآیند در جسم تحقق می یابد و برآیند از میان رفتن فعالیت های جسمی بشر است، ولی روزانه ما با روان و جان خود چنین معامله ای داریم و حالات چهارگانه در ما ایجاد می شود. لحظاتی که با طراوات و شادابی می گذرد، دمی که به فرح و خوشحالی می گذرد، زمانی که پژمرده می شویم و به خود فرو می رویم و وقتی که دلمرده می شویم و حال و حوصله خودمان را نیز نداریم.
ارتباط متقابل روح و جسم
روان آدمی، همان جان و روح مجردی است که در کالبد جسمانی قرار گرفته و لذا میان نفس و جسم ارتباط تنگاتنگی است و هریک بر دیگری تاثیرات مستقیمی را به جا می گذارد. پس اگر روان آدمی و نفس او، دلمرده باشد، جسم، رنجور و بیمار می شود و اگر روان به سبب کارهای مقبول الهی مسرور و شاد باشد، جسم به پرواز درمی آید. درمقابل، اگر جسم به هر دلیلی بیمار و رنجور باشد، روان نیز پژمرده می شود و اگر جسم با تغذیه مناسب و شرایط خوب، در سلامت باشد، روان نیز شاد و مسرور می شود. انسان وقتی در محیط مناسب و سازگار با جسم قرار می گیرد، روان آدمی نیز به وجد می آید. از این رو در روایات آمده که برخی از امور موجب چشم روشنی دل می شود، مثلا آب، سبزه، قرآن و زیبارو، تن و روان آدمی را به وجود می آورد و موجب جوانی و شادابی تن و روان می شود.
آدمی وقتی در کنار آب، سبزه و قرآن و پریچهرگان و خوشرویان قرار می گیرد، به گونه ای دگرگون می شود که تن و روان، حالتی بهتر از آن در خود نمی یابد. آدمی در سر سفره بهاری، آب، سبزه، قرآن نورانی الهی و پوشش رنگارنگ شاداب و مسرور می شود و تن و روان از هر دلمردگی و پژمردگی و بیماری و رنجوری بدر می آید. خوشی و شادی که انسان تحت تاثیر عوامل بیرونی به دست می آورد، امری است که در نوروز بهاری بسیار تجربه کرده ایم. در بهار، آدمی با دیدن آب و سبزه و رنگارنگی طبیعت و گل ها چنان به وجد می آید که روان می خواهد به پرواز درآید و تن را با خود به آسمان بالا ببرد.